سه شنبه 16 خرداد 1396 20:27 ساعت
شناسه خبر : 271793
گفتاری از مرحوم استاد حجت الاسلام والمسلمین صدوق با موضوع ارتباط بین انقلاب اسلامی و معجزه الهی:
تحلیل خداپرستی در چارچوب «عقل عملی» و برمبنای فرهنگ انبیا/ اعتقادات شیعه به عقل عملی و رفتار شیعیان در اظهار ارادت به امام حسین(ع) و نثار خون در راه آن امام وابسته بوده و خواهد بود
هنگامی که از انقلاب اسلامی ایران بهعنوان یک «آیه و معجزهی الهی» یاد شود، این پرسش را به همراه خواهد داشت که مگر تحقق معجزات، حاصل ارتباط بین پیامبر یا امام معصوم با خدای متعال نیست؟! پس چگونه میتوان انقلاب اسلامی را ــ که در دوران غیبت حضرت ولیعصر به پیروزی رسیده و با رهبری انسانهای غیرمعصوم پدید آمده ــ یک معجزه دانست؟! برای پاسخ به این سؤال، لازم است تعریف «خداپرستی» برمبنای فرهنگ انبیاء و مجموعهی آیات و روایات و معارف الهی مشخص شود.
گروه معارف - رجانیوز: متن پیش رو مربوط به جلسه سوم سلسله نشستهای گفتمان انقلاب اسلامی با سخنرانی مرحوم استاد حجت الاسلام والمسلمین صدوق است که همزمان با ایام ماه مبارک رمضان و شوال سال گذشته هر روز بعد از نماز ظهر و عصر در مصلای قدس شهر مقدس قم برگزار می شد.
بنابر اهمیت موضوع مطروحه توسط مرحوم استاد صدوق رجانیوز اقدام به بازنشر آن کرده است:
چه ارتباطی بین بین انقلاب اسلامی و معجزه الهی وجود دارد؟
1. هنگامی که از انقلاب اسلامی ایران بهعنوان یک آیه و معجزهی الهی یاد شود، این پرسش را به همراه خواهد داشت که مگر تحقق معجزات، حاصل ارتباط بین پیامبر یا امام معصوم با خدای متعال نیست؟! پس چگونه میتوان انقلاب اسلامی را ــ که در دوران غیبت حضرت ولیعصر به پیروزی رسیده و با رهبری انسانهای غیرمعصوم پدید آمده ــ یک معجزه دانست؟! برای پاسخ به این سؤال، لازم است تعریف «خداپرستی» برمبنای فرهنگ انبیاء و مجموعهی آیات و روایات و معارف الهی مشخص شود. به نظر میرسد بنابر فرهنگ قرآن، اعتقاد به خدا و تسلیمشدن در برابر ارادهی او، نه از طریق ارتباط مستقیم با خدا بلکه به واسطهی ایمان به «آیات الهی» محقق میشود و آیات الهی نیز مقولهی شاملی است که صحف پیامبران، معجزات انبیاء، نشانههای تکوینی و جریان مشیت خدای متعال در تاریخ و جامعه را در بر میگیرد. به عبارت دیگر، خداشناسی و خداپرستی تنها از طریق آیات الهی امکانپذیر است و ورای آیات و معجزات، راه دیگری برای شناخت خدا و ایمان به او و ارتباط با دستگاه الهی وجود ندارد و روح ادبیات وحی و فرهنگ قرآن کریم، آکنده از این حقیقت انکارناپذیر است.
انسان و جنّ برای خلاصی از اندیشههای ناصحیح و سپس ایمانآوردن به خداوند، به آیات و معجزات نیازمند هستند
2. از سوی دیگر باید توجه داشت که «آیه» بهمعنای نشانهای عینی از قدرت و علم الهی است که باعث اتمام حجت میشود؛ چه کتاب خدای متعال که نشانهای بر علم و حکمت اوست و چه تجلّی خداوند بر کوه در برابر بنیاسرائیل و نابودی آن کوه و سایر آیاتی که نشانهای بر قدرت حضرت حق است. حتی کسانی که با دستگاه ابلیس ارتباط برقرار میکنند و از آن تبعیت مینمایند، آثار قدرت مادی او را مشاهده میکنند؛ یعنی اهل دنیا و مادیگرایی نیز اگر اثری ناشی از توانایی ابلیس را نبینند یا نسبت به آن وجدان پیدا نکنند، بهدنبال آن دستگاه ظلمانی نخواهند رفت.
در واقع انسان و جنّ همراه با هوای نفس وارد این دنیا میشوند و هوای نفس نیز تمایلات فاسد و اندیشههای باطل برای آنان ایجاد میکند. لذا انسان و جنّ برای خلاصی از تمایلات و اندیشههای ناصحیح و سپس ایمانآوردن به خدای متعال، به آیات و معجزات نیازمند هستند و الا چنین چالشی برای آسمان، زمین، ملائکه و... که وارد عالم تکلیف و امتحان نشدهاند، پیش نمیآید بلکه آنها بهعنوان مخلوقات الهی در حال حمد و تسبیح و تقدیس خدای متعال هستند. پس تردید و چالش و سؤال و اشکال و انکار و عناد در برابر حضرت حق جلّتعظمته، تنها در مورد انسان و جنّ ــ که دارای هوای نفس هستند ــ قابلیت طرح پیدا میکند. از اینرو خدای متعال علاوه بر آیات آفاقی و انفسی ــ که هوای نفس موجب تشکیک در آنها میشود ــ آیات دیگری نیز برای بشر نازل میکند که این آیات توسط انبیای الهی محقق میشود (و بعضاً در مقابل کفاری که طلب آیه کرده بودند) قرار میگیرد. در نتیجه، توحید و خداشناسی بهمعنای ارتباط مستقیمِ روحی یا ذهنی انسان با خدای متعال نیست بلکه انسان بهعنوان یک مخلوق باید تصرّف مافوق در درون خود و یا در محیط بیرون را احساس کند تا با اتمام حجت، زمینهی ایمان آوردن برای او فراهم شود.
بین عصر حضور و عصر غیبت معصوم تفاوتی وجود ندارد
3. بر این اساس و با توجه به آنکه خداپرستی و توحید هیچگاه تعطیلپذیر نیست، انسانها و جوامع از ابتدای تاریخ تا روز قیامت باید برای خداپرستشدن و اعتقاد به حضرت حق، طلب آیه کنند تا با دیدن نشانهای از قدرت و علم الهی، به او ایمان بیاورند. یعنی از آنجا که تمامی حقایق دینی به «توحید» باز میگردد و خداشناسی و توحید نیز تنها از طریق آیات و نشانههای الهی امکانپذیر است، جریان آیات و معجزات باید در طول تاریخ تداوم داشته باشد و از این جهت، بین عصر حضور و عصر غیبت معصوم تفاوتی وجود ندارد. در واقع این یک اصل اعتقادی خدشهناپذیر در تمامی مراحل تاریخ است که همهی دین ریشه در توحید دارد و تمامی اهواء نیز از دستگاه شرک و کفر و سلطنت ابلیس نشأت میگیرد. لذا نه فقط مشرکین مکّه بلکه اهل کتاب نیز با وجود ادعای اعتقاد به حضرت موسی یا حضرت عیسیعلیهماالسلام، از پیامبر اکرمصلّیاللهعلیهوآله میخواستند تا با آوردن آیه و معجزه و نشاندادن قدرت الهی، حقانیت نبوّت خود را به آنها اثبات کند و پیامبر بزرگوار اسلام نیز تقاضای آنان را اجابت کردند. این سنّت الهی مختص به دوران بعثت نیست و نمیتوان با ادّعای انحصار تعریف معجزه به دوران حضور نبی یا امام در علم کلام، ضرورت تداوم معجزات را نفی کرد بلکه دستیابی به حقیقت و ایمان به خدای متعال در قرن بیستم نیز وابسته به مشاهدهی آیه و معجزه است و الا کفار چگونه به دین حق ایمان بیاورند؟! آیا میتوان از تمامی آنان خواست با براساس استدلالهای ذهنی به اسلام بگروند؟! آیا در این صورت، مذهب حقّه به یک امر مشترک با دیگر ادیان تنزّل داده نمیشود؟!
کار بزرگ حضرت امام معنای توحید و اعتقادات در ظرف «عقل عملی» بود
4. بنابراین جریان آیات و معجزات در تمامی ادوار تاریخ یک اصل اعتقادی ضروری و لازمهای قهری برای تداوم توحید و خداپرستی در معنای صحیح آن است و در دوران غیبت، علماء و فقهای عظام شیعه به ظرفی برای تحقق آیات الهی و ظهور قدرت و علم خدای متعال تبدیل میشوند تا ایمان شیعیان ارتقاء پیدا کند و اهلسنّت هدایت شوند و دستگیری از کفار تحقّق یابد. در این صورت ــ و برمبنای نکات پیشگفته مبنی بر ضرورت تکامل ادبیات حوزه و ادبیات دانشگاه برای پشتیبانی علمی از انقلاب اسلامی ــ خداشناسی بهجای آنکه در «عقل نظری» منحصر شود و به مباحث عرفان نظری و کلام و فلسفه محدود گردد، توحید و اعتقادات در «عقل عملی» معنا میشود و کار بزرگ حضرت امام خمینی نیز تحقق همین مطلب بوده است.
البته ادبیات متداول در حوزههای علمیه، ایمان و باور دینی و تحصیل اعتقادات حقّه را منوط به تلاش فرد برای اثبات عقلی عقاید اسلامی میداند که نتیجهی عملی آن، ضرورت تبعیت از اوامر و نواهی شرعی و گردننهادن به مصالحی است که توسط خدای متعال معین شده است چرا که تشخیص اکثر مصالح از طریق عقل بشری امکانپذیر نیست. لذا در این رویکرد، تشخیص احکام عملی فقهی، مقولهای عقلی نیست اما دستیابی به اعتقادات صحیح، منوط به عقل است. این در حالی است که تمامی قرآن و دیگر صحف الهی نسبت به این مسأله هشدار میدهد که اعتقادات حقّه از سوی ابلیس همواره در معرض هجمه است و خدای متعال نیز انبیاء را مبعوث کرده تا بندگان دچار اعتقادات باطل نشوند و تنها در صورت عبور از این مرحله است که جزئیات احکام عملی قابلیت طرح پیدا میکند؛ یعنی در صورتی که فرد بالغ استقرار پیدا کند و دستگاه ایمان را اختیار نماید،. در واقع کسی که به سنّ بلوغ میرسد، سه قوهی «اختیار»، «عقل» و «زادولد» به او عطا میشود و در معرض سه دستگاه «کفر، نفاق و ایمان» قرار میگیرد و دستگاه ابلیس، به ایمان و اعتقاد او حملهور میشود؛ همانگونه دستگاه الهی به کمک و هدایت او میشتابد. در واقع نمیتوان فرد را به قوهی اختیار و عقل سپرد تا به تنهایی در این راه پر خطر را حرکت کند زیرا در پیچ و خم امتحانات است که اعتقادات راسخ میماند یا از دست میرود و این مطلب در حوادث و قضایای مختلفی که از ابتدای پیروزی انقلاب تا امروز روی داده، به وضوح قابل مشاهده است. لذا فرهنگ قرآن کریم این است که فرد به تنهایی نمیتواند اعتقاد خود را حفظ کند بلکه انبیاء و اولیاء را بهعنوان پرچمداران هدایت معرفی میکند که اگر کسی به آنها نپیوندد، سرنوشتی جز ضلالت و گمراهی نخواهد داشت.
نوّاب عام حضرت ولیعصر در دوران غیبت باید بهمثابه ظرف تحقّق آیات و معجزات الهی قرار گیرند تا توحید در این دوره از تاریخ نیز جریان داشته باشد
بر این اساس، آیا ارجاع شیعیان به فقهاء و نوّاب عام حضرت ولیعصرعجلاللهتعالیفرجه در دوران غیبت، تنها به امور فقهی اختصاص دارد یا فقهای عظام شیعه قبل از هر چیز، حصن اعتقادات مردم هستند و حفاظت از اعتقادات امت دینی در برابر دستگاه کفر و نفاق، در صدر اموری است که به آنان ارجاع شده است؟ اگر فرض شود که امور اعتقادی محبّین اهلبیت در دوران غیبت به نوّاب عام سپرده نشده و تنها در اختیار امام غائب علیهالسلام است، این سؤال مطرح میشود: آیا این عادلانه است که القاء ضلالت و گمراهی توسط ابلیس بهصورت مستقیم و همهجانبه و بدون هیچ مانعی انجام شود اما حفاظت از اعتقادات منحصراً در اختیار شخصی باشد که امکان دسترسی مستقیم به او وجود ندارد؟! روشن است که چنین نیست و قطعاً آنچه به فقهای شیعه ارجاع شده، هم تبیین احکام فقهی برای پیروان مکتب اهلبیت و هم حفاظت از اعتقادات این مذهب حقّه است. در نتیجهی این بررسی، روشن میشود که نوّاب عام حضرت ولیعصر در دوران غیبت ایشان، باید بهمثابه ظرف تحقّق آیات و معجزات الهی قرار گیرند تا اعتقادات و توحید و خداپرستی ــ که پیدایش و تداوم آن جز از طریق آیات الهی ممکن نیست ــ در این دوره از تاریخ نیز جریان داشته باشد. البته روشن است که این بحث بهمعنای تقلیل جایگاه احکام فقهی نیست بلکه این احکام نورانی، بهمثابه ابزاری برای تقویت ایمان و اعتقادات در برابر کفر و نفاق و مبارزه با جنایتهای آنهاست. لذا هنگامی که برخی از دشمنان اهلبیت با طرح حدیث «علماء امتی افضل من انبیاء بنیاسرائیل»، فقیه عالیمقامی مانند محمدبنفهد حلّی را مورد تعریض قرار دادند، عصای این بزرگوار را دیدند که همانند عصای حضرت موسی تبدیل به اژدها شد و پا به فرار گذاشتند. سپس اژدها با ارادهی ایشان به شکل عصا درآمد و فرمود: «حضرت موسی هنگامی که تبدیل عصا به اژدها را دید، دچار خوف شد اما حالت خوف در این صحنه به من دست نداد.» از اینرو آنچه مختص انبیای الهی است، «تشریع» است اما نشان دادنِ «آیه» منحصر به این بزرگواران نیست و توسط علمای شیعه نیز محقق میشود که تبیین آن در طول مراحل تاریخی مختلف، بحث جداگانهای میطلبد اما آنچه در این سلسله بحث بیان خواهد شد، اعجاز رفتار حضرت امام و مقام معظم رهبری در رهبری قیام و مدیریت نظام اسلامی بهعنوان یک «آیهی عقلانی» ــ و نه حسّی ــ است.
ادراکات عقلایی نباید بهعنوان مبنای رفتار حضرت امام معرفی شود
در نتیجه، یکی از اصلاحاتی که تحقق آن در ادبیات تخصصی حوزه لازم به نظر میرسد، ارتقاء ظرفیت اعتقادات از طریق تبیین آن در عرصهی عقل عملی و عدم انحصار اعتقادات در عقل نظری است. همانطور که حضرت امام در عمل به این مهم پرداخت و الزامات آن از قبیل تشکیل امت و ایجاد حاکمیت را تحقق بخشید. یعنی نباید رفتار حضرت امام در رهبری قیام و مدیریت نظام را به ادبیات تخصصی حوزه بازگرداند چرا که عقل عملی در این ادبیات، در دو بخش «امور فطری» و «امور عقلایی» قابل جمعبندی است. این در حالی است که امر قیام و حکومت، نه تنها مبتنیبر فطرت و علّیت نیست بلکه ریشه در هوی و تقوی دارد و یک امر اختیاری است و لذا وصف «مدنیبالطبع» نمیتواند مفسّر حرکتی الهی مانند انقلاب اسلامی باشد. همچنانکه ادراکات عقلایی نباید بهعنوان مبنای رفتار حضرت امام معرفی شود زیرا ادراکات عقلایی امری مشترک بین کافر و منافق و مؤمن تلقّی میشوند و این در حالی است که جامعهشناسی در فرهنگ قرآن و سیرهی انبیاء نه تنها براساس مرزبندی بین کفر و ایمان طرح شده بلکه به درگیری با کلمهی باطل برای اقامهی کلمهی حق باز میگردد و حکومت دینی و تمّدن الهی نیز بر همین اساس شکل میگیرد.
البته این نقایص مربوط به مباحث نظری و تخصصی است و طرح آن ابداً بهمعنای نقص در مشی و سلوک عملی فقهای عظام و محبّین اهلبیت در دوران غیبت نیست بلکه حقیقت آن است که اعتقادات شیعه در طول تاریخ، به عقل عملی و رفتار عینی پیروان این مکتب در اظهار ارادت به آستان مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و اشک بر مصیبات آن حضرت و نثار خون در راه آن امام وابسته بوده، هست و خواهد بود. یعنی آنچه بیش از هر عامل دیگری باعث شده تا اعتقادات حقّه در طول تاریخ تحقق و تداوم پیدا کند، ریختن اشک و نثار خون در این مسیر بوده که باید از این امر وجدانی، یک تحلیل تخصصی برمبنای ادبیات وحی ارائه شود. امروز نیز بزرگترین آیهی الهی برای ادامهی حرکت شیعیان و اتمام حجت بر اهل تسنّن و هدایت کفار «عاشورا» است که سایه و اشعهای از این نور الهی، حرکت امام خمینی در پیروزی انقلاب و مدیریت نظام جمهوری اسلامی است.
5. بر این اساس بهجای توحید ذهنی، توحید عینی و عملی مطرح میشود که در عالم خارج جریان پیدا میکند و قدرت آن، اقتدار دستگاه کفار و منافقین را به انفعال میکشاند. در واقع براساس فرهنگ قرآن، خداپرستی به نحوهی ایمان آوردنِ فرد و نقش عقل او در این رابطه تقلیل نمییابد بلکه توحید در این دنیا از طریق آیات الهی و به دست انبیاء و در برابر جامعهی کفر و دستگاه طغیان ــ که تمامی مردم را به تبعیت خود درآورده ــ واقع شده و جاری میشود. در تمامی سورههای قرآن، بحثی از توحید و خداپرستی دیده نمیشود مگر اینکه خدای متعال آن را در درگیری عینی و کاربردی بین ایمان و کفر طرح کرده باشد. یعنی کفر در عالَم خارج، از افرادی جدا از یکدیگر تشکیل نمیشود و کفار بهصورت بریده و منفکّ از هم زندگی نمیکنند بلکه از زمان قابیل تا امروز، حیات عموم مردم در جامعه و براساس هویت اجتماعی رقم میخورد و جوامع نیز دارای رؤسا و وُلات و صاحبانی است که به إعمال سلطه بر مردم میپردازند و با متخلّفین برخورد میکنند. حال آیا در مقابل این وضعیت میتوان به دعوت تکتک افراد به تفکر برای دستیابی به اعتقاد صحیح اکتفاء کرد؟! حقیقت این است که انبیای الهی برای دعوت به خداپرستی با ملأ و مترفین و مستکبرین و ائمّهی کفر بهعنوان صاحبان قدرت در جامعه برخورد میکردند و از طریق آیات الهی که نشانهی قدرت خداست، قدرت مادی آنان را در مقابل تمامی مردم به چالش میکشیدند و برای ضعیفترین عقلانیتها اتمام حجت میکردند.
بهعنوان نمونه، در تقابل حضرت ابراهیم علیهالسلام با نمرود، خداپرستی آن نبی الهی با یک امر عینی و خارجی (انداختن ایشان در آتشی عظیم) توسط کفار به چالش کشیده میشود، اما آتش به امر الهی نه تنها کارگر نمیافتد و خصوصیت ذاتی خود را بروز نمیدهد بلکه به گلستان تبدیل میشود و لذا توحید از طریق یک امر عینی و خارجی اثبات میشود و قدرت خدای متعال به این وسیله در مقابل چشم نمرود و نمرودیان قرار میگیرد. یا هنگامیکه خدای متعال حضرت موسی را به پیامبری مبعوث میکند، بهجای آنکه به او امر کند که تکتک افراد را به تفکر دربارهی هستی و اعتقاد صحیح دعوت نماید؛ ایشان را به سمت دستگاه کفر و شرک میفرستد و در برابر قدرت فرعون قرار میدهد و آیاتی مانند تبدیل عصا به اژدها و دست درخشان را در اختیار فرستادهی خود قرار میدهد. زیرا روشن است که نظام کفر راه خود را از دستگاه الهی جدا نموده و براساس هوای نفس، جامعه تشکیل داده و برای طغیان خود فرهنگسازی کرده و مست و مغرور و مشغول عیش و نوش و تمتّع از دنیاست و لذا تفکر پیرامون گردش ماه و خورشید و نظم آسمان و زمین و... را نمیپذیرد و دلالت آیات آفاقی و انفسی بر توحید را انکار میکند. برای به چالشکشیدنِ چنین دستگاهی و بیدار کردنِ مردمی که به اسارت طواغیت درآمدهاند، آیات و معجزاتی نازل میشود که قدرت نظام طغیان را در برابر چشم همهی مردم و در عرصهی اجتماعی به تزلزل در بیاورد و لذا هیچ پیامبری نیست که بدون آیه به مقابله با دستگاه کفر پرداخته باشد. این امور، حقایقی است که بر اثر انحرافات و پس از رحلت نبیاکرم به انزوا کشیده شد چرا که منافقین، اعتقادات را از فقه تفکیک کردند و با به حاشیهراندن امور اعتقادی ــ که اساس دین را تشکیل میداد ــ ایمان و کفر را برمبنای اطاعت و عصیان نسبت به اوامر فقهی تعریف نمودند. نتیجهی این فریب، امروز نیز در شکلگیری نحلههای تکفیری و وهّابی قابل مشاهده است که بهجانیاوردن واجبات و حتی مستحبات فقهی را شرک و کفر میدانند اما مرزبندی بین کفر و اسلام را زیرپا گذاشتهاند و همدستی و همراهی با کفار و دشمنان امت اسلامی را با تمام قوا ادامه میدهند.

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/271793
لینک کوتاه کپی شد
کلیدواژه ها »
هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید













