سه شنبه 13 آبان 1404 14:53 ساعت
شناسه خبر : 387124
اما پشت این بحرانسازی چه کسانی قرار دارند؟ تحلیل دقیقتر نشان میدهد که ما با یک «سوءمدیریت» ساده مواجه نیستیم، بلکه در حال مشاهدهی عملکرد یک شبکه سازمانیافته و قدرتمند هستیم؛
گروه اقتصاد-رجانیوز: آنچه این روزها بر بازار کالاهای اساسی، بهویژه گوشت و مرغ، میگذرد، فراتر از یک نوسان فصلی است. جهشهای قیمتی که سبد معیشت خانوار را هدف گرفته و «مرغ» را از یک کالای روزمره به محصولی لوکس بدل کرده، محصول یک بحران مدیریتی نیست، بلکه نتیجهی یک بحرانسازی مهندسیشده است. ریشه این گرانی کمرشکن نه در کمبود تولید و نه در ناتوانی تولیدکننده، بلکه در یک نقطه کور اما حیاتی به نام «بازار نهادههای دامی» نهفته است.
مسئله در ظاهر ساده است: نهادههای دامی که خوراک اصلی دام و طیور را تشکیل میدهند، با وجود تخصیص ارز دولتی، به دست تولیدکننده واقعی نمیرسند. سامانه رسمی «بازارگاه» که برای توزیع شفاف این کالاها طراحی شده بود، عملاً از کار افتاده و به ویترینی خالی و بیخاصیت تبدیل شده است. در عوض، بازار سیاهی داغ و پرسود شکل گرفته که در آن، همان نهادهها با قیمتی نزدیک به دو برابر نرخ رسمی معامله میشوند.
این وضعیت دو قربانی اصلی دارد: ابتدا مرغدار و دامدار که برای جلوگیری از تلف شدن سرمایه خود، چارهای جز تسلیم در برابر بازار سیاه ندارد و در نهایت یا ورشکست میشود یا به «معدومسازی» جوجهها روی میآورد. در سوی دیگر، شهروندی قرار دارد که در انتهای این زنجیره معیوب، با قیمتهای سرسامآور در فروشگاهها مواجه میشود.
اما پشت این بحرانسازی چه کسانی قرار دارند؟ تحلیل دقیقتر نشان میدهد که ما با یک «سوءمدیریت» ساده مواجه نیستیم، بلکه در حال مشاهدهی عملکرد یک شبکه سازمانیافته و قدرتمند هستیم؛ اژدهای هفتسری که با شگردهای مشخص، بازار را به نفع خود دستکاری کرده و از این آشفتگی، سودهای نجومی به جیب میزند.
اکنون زمان آن است که از کلیگویی عبور کرده و شگردهای پیچیده اما تکراری این مافیا را افشا کنیم:
بازگشت اژدها: انحصار دوباره با چراغ سبز سیاسی
در دولت شهید رئیسی، با شکستن انحصار و افزایش تعداد واردکنندگان، تسلط تکقطبی بر بازار نهادههای دامی تا حد زیادی مهار شده بود. اما اکنون، با تغییر شرایط، شاهد بازگشت قدرتمند همان شبکه هستیم. در مرکز این شبکه انحصاری، نامی آشنا قرار دارد: شرکت مدلل، «سلطان ذرت و سویا» که امروز بار دیگر نزدیک به ۷۰ درصد بازار را در اختیار گرفته است. این بازگشت سریع، بدون پشتوانههای سیاسی قدرتمند ممکن نبود؛ ارتباط نزدیک مدلل با جعفر قائمپناه، معاون اجرایی دولت فعلی، شرایط را برای احیای این امپراتوری انحصاری به خوبی مهیا کرده است. این شبکه با تسلط بر گلوگاههای واردات، از شگردهای زیر برای به زانو درآوردن بازار و دولت استفاده میکند:
۱. شگرد اول: «خالیفروشی»؛ کلاهبرداری ۲۲ هزار میلیارد تومانی با پول مردم
خطرناکترین ابزار مافیا همین است. واردکننده، کالایی را که هنوز وجود خارجی ندارد، روی کاغذ پیشفروش میکند. طبق برآوردها، تنها مدلل حدود ۲۲ هزار میلیارد تومان از این طریق خالیفروشی کرده است. این معاملات کاغذی بارها دست به دست شده و یک تقاضای دروغین و عظیم در بازار ایجاد میکند. نتیجه؟ قیمتها به صورت کاذب سر به فلک میکشند و واردکننده اصلی بدون ریالی سرمایه شخصی و تنها با جمعآوری نقدینگی از خود بازار، سودهای افسانهای کسب میکند.
۲. شگرد دوم: «فروش خارج از سامانه»؛ غارت ارز دولتی در روز روشن
این شگرد، کلاسیک اما همچنان پرسود است. شبکه مافیایی، ارز دولتی را دریافت میکند اما به جای عرضه کالا در سامانه رسمی «بازارگاه»، آن را مستقیماً سر از بازار سیاه درمیآورد و به قیمت آزاد میفروشد. مابهالتفاوت قیمت ارز دولتی و بازار آزاد، سود خالصی است که از جیب بیتالمال به جیب این شبکه سرازیر میشود.
۳. شگرد سوم: «گروکشی ارزی»؛ بازی با امنیت ملی برای باجخواهی
زمانی که دولت مقاومت میکند، قدرتمندترین اهرم فشار آنها وارد عمل میشود. کشتیهای حامل نهاده در بنادر معطل نگه داشته میشوند و به بهانه «عدم تخصیص ارز»، از تخلیه بار خودداری میکنند. هدف، ایجاد شوک کمبود و فشار روانی بر بازار و تولیدکنندگان است تا دولت را وادار به تسلیم کنند. این یک باجخواهی عریان با گروگانگیری امنیت غذایی یک ملت است.
تله «ارزانسازی انحصاری»؛ شگردی برای بلعیدن کامل بازار
در اوج بحرانی که خودشان خلق کردهاند، همین شبکه با نقاب دلسوزی و کار کارشناسی جلو آمده و پیشنهادی وسوسهانگیز به دولت ارائه میدهد: «ما میتوانیم کالا را با قیمت ارزی پایینتر وارد کنیم و برای کشور صرفهجویی ارزی ۲۰ درصدی (معادل حدود ۲ میلیارد دلار) به ارمغان آوریم.»
این پیشنهاد در ظاهر یک راهکار هوشمندانه برای مقابله با گرانی است، اما در باطن، یک تله برای بازگرداندن انحصار است.
بنابراین، تمرکز صِرف بر دستگاههای دولتی، آدرس غلط دادن و چشم بستن بر ریشه اصلی فساد است. پرسش راهبردی این است: «کدام شبکه ذینفوذ، با کدام پشتوانه سیاسی، قدرت آن را دارد که توزیع یک کالای استراتژیک را مختل کرده و معیشت یک ملت را به بازیچه تبدیل کند؟»
ورود نهادهای نظارتی مانند قوه قضائیه به این پرونده، گامی ضروری اما ناکافی است. آنچه میتواند این چرخه باطل را متوقف کند، نه برخوردهای مقطعی، بلکه یک اراده قاطع برای شناسایی، افشا و انهدام کامل این شبکههای مافیایی و قطع کردن بازوهای سیاسی آنها است. تا زمانی که اژدهای هفتسر فساد در بازار نهادههای دامی زنده باشد، هرگونه تلاش برای تنظیم بازار، مانند ریختن آب در مشک سوراخ خواهد بود و این سفره مردم است که روزبهروز کوچکتر خواهد شد.
انتهای پیام/

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/387124
لینک کوتاه کپی شد
هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید













